پابرهنگان

پابرهنگان

لذت دوستی با پابرهنگان در این است که مطمئنی ریگی به کفش خود ندارند...

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکرات هسته ای» ثبت شده است

سیر حوادث سیاسی و فرهنگی در دو-سه سال گذشته حتماً در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت و ضبط خواهد شد. حوادثی که این روزها با مدیریت جریان واداده از انقلاب اسلامی در تلاش است تا انقلاب را به محاق برده و جز نامی از جمهوری اسلامی چیزی از محتوای آن باقی نگذارد. شک نکنید که موضع‌گیری‌های جریانات انقلابی و حزب‌اللهی نسبت به این وقایع هم ثبت و ضبط می‌شود و آیندگان نسبت به آن قضاوت خواهند کرد.

اما این روزها که طیف‌های مختلف جریان مذکور دست به دست هم داده و دولت حسن روحانی را بستر مناسبی برای پیاده‌سازی اهداف خود می‌بیند، نمی‌دانم چرا سر و صدایی از یک قشر همیشه در صحنه و اثرگذار در نمی‌آید؟!

متحیرم که چرا «جنبش دانشجویی» آنقدر به انزوا رفته و منفعل شده که هیچ سهمی در حوادث سال‌های اخیر نداشته است؟!

یادم می‌آید در دوره‌ای که ما دانشجو بودیم و به هرحال بخشی از بدنه جنبش دانشجویی این مملکت به حساب می‌آمدیم، حال و روز دانشگاه‌ها و تشکل‌های دانشجویی گونه‌ای دیگر بود.

چقدر تجمع و موضع‌گیری‌های جدی در برابر قوه قضائیه بود و مطالبه عدالت فریاد زده می‌شد و چه کتک‌هایی که دانشجویان در تجمعات از یگان‌های ویژه می‌خوردند!

همین جنبش دانشجویی بود که شعار «عدالت» را در جامعه مطرح کرد تا از دل آن، دولتی با شعار عدالت محوری سر برآورد.

چطور دانشجویان آن زمان چنان به پر و پای اژدهای هشت سر فساد مدیریتی دانشگاه آزاد پیچید که بالاخره راس آن اژدها کنار گذاشته شد. (هرچند به مدد خواب عمیق دانشجویان بعدی، روال سابق این دانشگاه از سر گرفته شد!)

در ماجرای غزه و فلسطین، جنبش دانشجویی آن روز سنگ تمام گذاشت. از تحصن شبانه روزی مقابل دفتر حافظ منافع مصر گرفته تا آتش زدن نمایندگی‌های پوشاک صهیونیستی بن تن و حرکت برای تسخیر سفارت اردن. حرکت درست بود یا غلط، به هرحال دانشجو بیدار بود. حرکت داشت. تکان می‌خورد. خودش را مسئول و مکلف می‌دانست. خواب برایش معنا نداشت.

اما حالا چه شده که در کوران مبارزات سیاسی و اجتماعی و معرفتی در جمهوری اسلامی، صدایی از دانشگاه‌ها در نمی‌آید؟!

آهای تشکل‌های دانشجویی! چه تاثیری در روال مذاکرات هسته ای گذاشتید؟!

اصلا چقدر مساله را جدی گرفتید؟!

چقدر علیه قدم زنی وزیرامور خارجه انقلاب اسلامی با وزیر شیطان بزرگ، آن هم در روزی که به پیامبر اسلام اهانت شده بود، آشفتید؟!

چه کردید وقتی وزیرامورخارجه انقلاب خمینی به صورت اتفاقی(!!) با رئیس جمهور شیطان بزرگ دست داد و انقلاب را به تذبذب نزد ملت‌های دیگر متهم کرد؟!

چه کردید تا رئیس مجلس در اقدامی تاسف‌آور و از پیش معلوم، همدستی خود را با جریان دلخوش به رابطه با آمریکا به نمایش نگذارد و طرحش را در کمتر از 20 دقیقه تصویب نکند؟!

چه رفتاری کردید یا نکردید که مجلس در کمال تعجب و با گستاخی هرچه تمام‌تر، بدون فکر و اندیشه و با لابی و زد و بند طرح مسخره‌ای را تصویب کند که دریچه‌های نفوذ دشمن به کشور را باز می‌کند؟!

تحصن غیرت را هم که یک خانواده راه انداخت و ادامه داد؟!

شما را چه شده؟! خواب خرگوشی‌تان تا به کی می‌خواهد ادامه داشته باشد؟!

متاسفم و اندوهگین که باید بنویسم کار از خواب گذشته. ما با جنازه جنبش دانشجویی رو به رو شده‌ایم. میتی که اگر اندک امیدی به تنفس مصنوعی او بود، حالا با تدابیر ویژه مدیران اعتدالی دانشگاه‌ها و سنگ‌اندازی‌ها و بوروکراسی‌های دست و پاگیر، دیگر امیدی به حیات مجددش نیست. مگر معجزه‌ای رخ دهد و دم مسیحایی‌ای پیدا شود و جانی دیگر در وجودش بدمد!

باشد، قبول! دوره تجمع و تحصن و شیشه شکستن و... گذشته! خب پس دوره چه چیزی است؟! همان کار را انجام دهید!

شما را به خدا بیدار شوید. تکانی بخورید. مگر امام امت به جز شما به چه کسی امید دارد؟! امید این سید را ناامید نکنید. امروز در این پیچ بزرگ تاریخی است که باید خواب بر چشمان‌تان حرام شود. فکر نکنید اگر شما بخوابید، دشمن هم می‌خوابد.

سخت است، اما این سختی را باید به جان خرید. یادتان نرود فریاد امام روح الله را که «مبارزه، با رفاه سازگار نیست.» میدان را خالی نکنید. قدری از رفاه و راحتی خود بکاهید و خواب را بر چشمان جریان سازش و ذلت حرام کنید.

امروز اگر جلوی این ساده‌اندیشان و خوش‌خیالان به شیطان بزرگ را نگیرید، فردا به اژدهای بزرگی تبدیل خواهند شد که زمین زدن آن خون می‌طلبد.

با روالی که این دولت و عقبه فکری و سیاسی او در پیش گرفته و با همدستی جمعی از «وصولگرایانی» که دل به گندم ری خوش کرده‌اند، راه نفوذ دشمن به نظام و تلاش برای هجمه سنگین تر و جدی‌ترش روز به روز هموار می‌شود.

من و شما در برابر این مساله مسئولیم. خواب دیگر بس است. بیدار شوید و حرکت کنید و جلوی انحطاط و استحاله نظام را بگیرید.

بگذارید تحلیل و تفسیر من غلط از آب در بیاید...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۲۱:۰۳
احسان عابدی

دو سال تمام است که دولت یازدهم تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد پوشالی توافق هسته‌ای گذاشته و بی‌توجه به انتقادات و تذکرات بزرگان نظام و نخبگان و با رها کردن ظرفیت داخلی کشور، چشمان مردم را به جلسات مذاکره تکراری از این شهر به آن شهر دوخته است.

اگرچه مردم هم حالا دیگر به نافرجامی مذاکرات هسته‌ای دولت یازدهم پی برده‌اند و توافقی در کار نمی‌بینند، اما متاسفانه رفتار دولت و رئیس جمهور در این دو سال به گونه‌ای بوده که هر اتفاق اقتصادی، معیشتی، سیاسی و حتی فرهنگی و اجتماعی، خواه ناخواه به نتیجه مذاکرات گره زده شده و امیدهای واهی به بهتر شدن شرایط «پسا توافق»، مردم را شرطی کرده است.

⛔️این روزها دولت، رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده به خوبی فهمیده‌اند که طرف مقابل، یعنی آمریکا، طرفی نیست که حاضر به توافقی به نفع ملت ایران باشد و هرچه جلوتر می‌رویم، امید دولت تدبیر و امید به توافق نهایی کمرنگ‌تر می‌شود. اما متاسفانه رئیس جمهور محترم به دلایلی نامعلوم (و بلکه معلوم) نمی‌خواهد شکست مذاکرات را بپذیرد.

این روزها محمدجواد ظریف هم از اختلافات اساسی بین دو طرف می‌گوید و لحن گذشته خود را ندارد. ظریف در اظهار نظر خود پس از دیدار با جان کری در ژنو گفته: «تصمیم گرفتیم سه چهار هفته آینده تمام وقت کار کنیم تا ببینیم آیا امکان رسیدن به توافق وجود خواهد داشت یا نه.»

‼️ ظریفی که تا یکی-دوماه قبل، توافق را بیشتر از همیشه دست یافتنی می‌دانست، حالا سخن از «بررسی امکان توافق» می‌گوید و چه کسی است که معنای این عقب‌نشینی در اعلام موضع را نفهمد؟!

در حالی که همه شواهد از بی‌نتیجه ماندن مذاکرات هسته‌ای و «دبه کردن»های طرف مذاکره است، تعجب این روزهای مردم از تلاش رئیس جمهور برای نپذیرفتن شکست مذاکرات است. 


چرا آقای روحانی نمی‌خواهد به این بازی که از اول هم شکست آن معلوم بود، پایان دهد؟

تا کی باید چشم مردم به ژنو و لوزان و نیویورک و... باشد و هیچ تلاش اساسی و مهمی برای رونق کسب و کار و تولید آنها در داخل صورت نگیرد؟

رکود شدید حاکم بر بازار و زندگی مردم تا کی باید به بهانه «صبر کنیم تا توافق شود» ادامه یابد؟!

اگر روزهای اول مذاکرات، با تبلیغات تیم رسانه‌ای معلوم‌الحال، بخشی از مردم به توافق امیدوار بودند و برای پایان یافتن تحریم‌های ظالمانه استکبار، منتظر امضای آمریکا پای برگه توافق هسته‌ای نشسته بودند، حالا دیگر همان‌ها هم متوجه زیاده‌خواهی‌های آمریکا و بهانه آوردن برای تداوم تحریم‌ها شده‌اند. امروز ملت ایران از تلاش دشمن برای خوار و ذلیل کردن ایران و تجاوز به عزت و غیرت ایرانی مطمئن شده و حتی به قیمت افزایش تحریم‌ها هم حاضر به پذیرش توافقی که در آن استقلال و شرف جمهوری اسلامی ایران لکه‌دار شود، نیستند. 

و این دولت و رئیس جمهور محترم است که باید به پشتوانه مردم، کم کم دل از مذاکرات کنده و همتش را به جای آن سوی مرزها، صرف شکوفایی ظرفیت داخلی نظام کند.

آقای روحانی! مردم از پذیرفتن شکست مذاکرات ناراحت نمی‌شوند، از سردرگمی، سخنان دوپهلو و مبهم و نشان دادن سراب توافق ناراحت می‌شوند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۹
احسان عابدی

این روزها که تا حدودی از تب و تاب مذاکرات لوزان کاسته شده و به نظر می‌رسد فضای نسبتاً منطقی‌تری بر بحث‌های هسته‌ای حاکم شده و رهبر معظم انقلاب نیز در چند نوبت تذکرات و توصیه‌های مهم و حساسی را به تیم مذاکره کننده داده‌اند، فرصت خوبی است که مسئولان دولتی و تیم مذاکره کننده هسته‌ای، مجموع نظرات و دیدگاه‌های مطرح شده اخیر توسط کارشناسان را بررسی و از راهکارهای خوبی که بعضاً در بین آنها هست، برای نگارش متن احتمالی توافق نهایی بهره ببرد.

برخی اظهارنظرهای وزیر امورخارجه و گاه رئیس‌جمهور محترم حاکی از آن است که دولت بر رسیدن به توافق در زمان باقی‌مانده اعلام شده، یعنی کمتر از 2 ماه اصرار دارد. این در حالی است که ابهامات جدی و فراوانی درباره بیانیه لوزان همچنان مطرح است. به همین دلیل نیز رهبر معظم انقلاب در سخنان مهم خود در دیدار با مداحان اهل بیت، تیم مذاکره‌کننده ایران را به تامل و صبر در مذاکرات و شنیدن دلایل و انتقادات منتقدین توصیه کرده و فرمودند:

«مسئولین ما که مردمان صادقی هستند...یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرف‌های آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرف‌های آنها یک نکته‌ای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکته‌ای هم نبود، آنها را قانع کنند...حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمی‌آید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برهه‌ی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلی‌ها و هم‌زبانی‌ها و تبادل‌نظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد.»

در تاریخ معاصر و بعد از انقلاب، ما یک‌بار توافق شتاب‌زده، آن هم با آمریکا را تجربه کرده و ضرر و زیان آن را هم دیده‌ایم. در شرایط کنونی، بهتر است با نیم‌نگاهی به آن توافق، از تکرار آن تجربه تلخ پرهیز کنیم.

بیانیه الجزایر چه بود؟

پس از تقابل شدیدی که در جریان گروگان‌گیری در لانه جاسوسی آمریکا بین ایران و آمریکا به وجود آمد و طبق نظر مسئولین وقت کشور، بنا بر حل و فصل ماجرا گذاشته شد، نیمه سال 59 یک تیم ایرانی به سرپرستی «بهزاد نبوی»، معاون اجرایی نخست وزیر وقت، برای مذاکره با آمریکا تشکیل و با میانجی‌گری دولت الجزایر، مذاکرات در آن کشور شروع گردید. سرانجام پس از حدود دو ماه مذاکره، موافقت‌نامه‌ای میان دو کشور به امضا رسید که به بیانیه الجزایر معروف شد. به اعتقاد کارشناسان، مفاد این توافق‌نامه عمدتاً به نفع دولت آمریکا و به ضرر جمهوری اسلامی ایران بود. به طوری که آمریکایی‌ها هم از عقب‌نشینی و پذیرفتن مفاد بیانیه توسط ایران متعجب بودند!

مفاد بیانیه الجزایر به‌گونه‌ای تنظیم شده بود که آمریکا به تمام خواسته‌هایش رسید و ایران نه تنها به خواسته‌هایش نرسید، بلکه زیان‌های مالی شدیدی نیز متحمل شد.

هنوز هم بسیاری از سیاستمداران، اقدام بهزاد نبوی در امضای بیانیه الجزایر را یک خیانت بزرگ در حق ملت ایران می‌دانند و متاسفانه هیچ‌گونه تحقیق و تفحصی هم درباره آن توافق صورت نگرفت و تنها هیئتی از مجلس شورای اسلامی در دوره هفتم در این باره تحقیقاتی را انجام داد که همچنان محرمانه مانده است.

مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی در خاطرات خود، درباره شتاب‌زدگی در توافق الجزایر می‌گوید: «من در آن موقع که بیانیه الجزایر نوشته می‌شد، در دولت بودم. بیانیه با عجله و بدون مطالعه دقیق و بدون توجه به دقایق و ظرایف حقوق بین‌الملل تنظیم گردید.» (خاطرات مهدوی‌کنی، ص220)

هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت انقلاب نیز سال‌ها بعد از ماجرا، در این‌باره گفته است: «بهزاد نبوی بعدها گفت که ما اول قرارداد الجزایر را امضا کردیم، بعد فهمیدیم چه اشتباهی کردیم.»(ویژه‌نامه روزنامه شرق، آبان 1390)

مفاد آن موافقت‌نامه و شرح ضرر و زیان‌های هنگفت مالی و حیثیتی جهوری اسلامی ایران طی آن توافق، مجالی وسیع می‌طلبد، اما فی‌الجمله می‌توان مدعی شد که بیانیه الجزایر آن‌قدر برای ایران بی‌مصرف و بلکه خفت‌بار بود، که هیچ‌گاه نام و یادی از «روز توافق الجزایر» نه تنها در تقویم و بلکه در اذهان ایرانیان همان نسل نیز نمانده است. (که همین نکته نیز لطیفه‌ای است بر حماسه‌سازی کاریکاتوری از توافق ژنو و بیانیه لوزان که تاریخ درباره ماندگاری و ارزش آنها قضاوت خواهد کرد!)

امروز نیز مفاد بیانیه لوزان، نگرانی‌های گسترده‌ای بین دلسوزان نظام و مردم به وجود آورده و اگرچه به گفته آقای ظریف، آن بیانیه الزام‌آور نیست، اما چنانچه تعهدات ایرانی لوزان در توافق‌نامه نهایی نیز گنجانده شود، آسیب‌های بلندمدتی بر صنعت هسته‌ای و نیز استقلال و عزت کشور وارد می‌کند.

 شکی نیست که خیانت امثال بهزاد نبوی را هرگز نمی‌توان به تیم مذاکره کننده فعلی تعمیم داد، اما چنانچه توافقی شتاب‌زده و بدون دقت کافی صورت بگیرد، قطعاً تبعاتی ناگوارتر و بدتر از بیانیه الجزایر برای کشورمان رقم خواهد خورد و که جبران آن ساده نخواهد بود.

همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب نیز اشاره فرمودند، اگر 3 ماه بیشتر هم بشود، اتفاق خاصی نمی‌افتد، اما اگر اصرار بر رسیدن به یک توافق به هر قیمتی در عرض 3 ماه باشد، امکان حیله‌گری آمریکایی‌ها و پذیرفتن مفاد مباین با استقلال و عزت کشور توسط تیم ایرانی محتمل خواهد بود. یک گواه بر این ادعا، تلاش آمریکایی‌ها برای گنجاندن مساله بازرسی از مراکز نظامی و یا بازجویی از دانشمندان هسته‌ای کشور است که با مخالفت شدید و صریح رهبری مواجه شد.

پس بهتر است مسئولان دولتی با نگاهی به تبعات و ناگواری‌های توافق شتاب‌زده الجزایر، دقت و حوصله کافی در تنظیم توافق‌نامه احتمالی هسته‌ای داشته باشند تا در آیینه قضاوت تاریخ، به نیکی از آنها یاد شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۳
احسان عابدی